محل تبلیغات شما



۹ بهمن. اضطراب و ترس. دست و پاهایی که یخ کردن از فکر به ناشناخته ها. منی که باید صبر کنم. میدونی خداجون؟ من قبول دارم چقدر بی احتیاط و دیوانه م بعضی وقتا. اما چیکار کنم؟ خودت میدونی چقدر عاشقم. تحمل این لحظه ها برام خیلی سخته. سخت ترین برهه ی زندگیم. کلی نشونه برای یه اتفاق بد دیدم اما بازم دارم دعا میکنم و امیدم به خداست. امیدوارم اون ازم ناامید نشده باشه. دوس دارم یه ماه دیگه به این لحظه فک کنم و بگم الهام دیدی هیچی نبود؟ دیدی الکی ترسیده بودی؟؟ بعدش یه

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

روابط عمومی اداره کل عشایری خراسان رضوی فروش کاغذ a4 درچالوس نوشهر کلاردشت